جدول جو
جدول جو

معنی دل پسندی - جستجوی لغت در جدول جو

دل پسندی
(دِ پَ سَ)
حالت و کیفیت دلپسند. مطبوعی. دلپذیری. مقبولی:
خریدندش به چندان دلپسندی
رساندندش به چرخ از سربلندی.
نظامی.
رجوع به دلپسندی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دل پسند
تصویر دل پسند
پسندیده، مرغوب، آنچه انسان بپسندد و از آن خوشش بیاید
فرهنگ فارسی عمید
(خَ پَ سَ)
منسوب به پسند مردم. متعلق به پسند مردم. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کَ پَ سَ)
کژپسندی. عمل کج پسند. بدسلیقگی:
دو کریمندراست باید گفت
که مرا طبع کج پسندی نیست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(پَ سَ)
پسندیدن داد. نیکو دانستن عدل. توجه بعدل:
دولت ترکان که بلندی گرفت
مملکت از دادپسندی گرفت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
پسند دل. دل پسندیده. پسندیدۀ دل. آنچه یا آنکه دل پسندد. دلپذیر. مرغوب و دلاویز. (آنندراج). پسندیده. مطبوع. دلاویز. مقبول. مرغوب. (ناظم الاطباء) :
ازو بستد آن نامۀ دلپسند
برو آفرین کرد و بگشاد بند.
فردوسی.
خود را مپسند دل پسند همه باش
نقصان بپذیر و سودمند همه باش.
خاقانی.
جوابی نبشت آنچنان دلپسند
که بوسید دستش سپهر بلند.
نظامی (شرفنامه ص 189).
چو شه دید در گوهر دلپسند
پسندیده شد کار گوهرپسند.
نظامی.
بساز ای مغنی ره دلپسند
بر اوتار این ارغنون بلند.
نظامی.
اگرچه داستانی دلپسند است
عروسی در وقایه شهربند است.
نظامی.
بپرسید کان نسبت دلپسند
که هش رفتگان را کند هوشمند.
نظامی.
سخن می شد از هر دری دلپسند
ز خاک زمین تا به چرخ بلند.
نظامی.
رخ چو سیبی که دلپسند بود
در میان گلاب و قند بود.
نظامی.
گفتمش دلپسند کام توچیست
نامداریت هست نام تو چیست.
نظامی.
جوابی دلپسندش داد چون در
که چون پرسید از حال تفکر.
نظامی.
سوم درج را کرد سقراط بند
ز هر جوهری کان بود دلپسند.
نظامی.
- دلپسند آمدن، مطبوع آمدن:
پژوهید بسیار و کوشید چند
نیامدز خوبان کسش دلپسند.
اسدی.
دور کرد آن دم از در آن دمه را
دلپسند آمد آن سخن همه را.
نظامی.
- دلپسند شدن، مطبوع و مقبول واقع شدن:
گر به سمع تو دلپسند شود
چون سریر تو سربلند شود.
نظامی.
- نادلپسند، نامطبوع:
جهان گرچه زیر کمند آمدش
نکرد آنچه نادلپسند آمدش.
نظامی.
، مایل. شائق. خواستار. طالب. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
پری زادگان رزم را دلپسند
به پولاد پوشیده چینی پرند.
عنصری
لغت نامه دهخدا
تصویری از دل پسند
تصویر دل پسند
مرغوب، پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دژ پسند
تصویر دژ پسند
دشوار پسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلپسند
تصویر دلپسند
پسندیده دل مرغوب مطلوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد پسندی
تصویر بد پسندی
بد پسند بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد پسندی
تصویر بد پسندی
بی سلیقگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از به پسندی
تصویر به پسندی
تشخیص مصلحت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
قلبٌ من الحجر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
Hardheartedness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
dureté de cœur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
냉혹
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
taş kalplilik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
কঠিন হৃদয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
ukatili
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
หัวใจแข็ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
سنگ دلی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
אכזריות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
冷酷
دیکشنری فارسی به ژاپنی
رادیکالیسم، افراط گرایی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
कठोर हृदयता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
kekerasan hati
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
harteloosheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
dureza de corazón
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
durezza di cuore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
冷酷
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
bezduszność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
жорстокосердя
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
Herzlosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
жестокосердие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دل سنگی
تصویر دل سنگی
dureza de coração
دیکشنری فارسی به پرتغالی